درباره کتاب دلشاد (گرسنگی و سیری):
کتاب دلشاد (گرسنگی و سیری) اثر بشری خلفان و ترجمه اصغر علی کرمی از انتشارات نگاه می باشد.
هشدار!
آنچه در صفحات پیش رو میخوانید،
فقط در مخیلۀ نویسنده اتفاق افتاده است،
و از حالا تا همیشه در مخیلۀ شما باقی خواهد ماند!
اما ممکن است برخی نامها با نامهایی در واقعیت مشابه باشد که هیچ قصد و نیتی در پس آن نبوده است.
بخشی از کتاب دلشاد اثر بشری خلفان:
نمی دانم زنان دیگر چگونه می زایند. کسی برایم تعریف نکرده و خودم شاهدزایمان هیچکس نبوده ام، ولی من از شدت خنده بارم را بر زمین گذاشتم.احساس می کردم کمرم شکسته و شکمم دارد پاره می شود و انسان دیگری که حجم و نادازه اش مانند من و چه بسا بزرگ تر از من است می خواهد از درون من بیرون بیاید. در آن حال، هر قدر بیشتر درد می کشیدم، خنده ام بیشتر اوج می گرفت.
مامویزی شماتت می کرد و می گفت” چه وقت خنده است؟” و فردوس می گفت ” یاد خدا باش دختر”. اما عبداالطیف دستم را با مهربانی گرفته بود و هر چه قابله شریفه اصرار کرد بیرون نرفت.از جایش تکان نخورد و بی توجه به حرف های فردوس و مامویزی دستم را در دستش نگه داشت. در آشپزخانه بودم که یک باره آب رحمم جاری شد.فرشوه با لباس های زمختش کنارم ایستاده بود. سرجایم خشک شدم.نگاه کردک که آب جاری از آن با خون آمیخته بود. با انگشت لرزانم اشاره کردم و گفتم ” فرشوه خون، بچه ام مرد؟” فرشوه جیغ زد” بیایید. بی بی مریم دارد می زاید.”
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.