درباره کتاب جوان خام:
کتاب جوان خام اثر فئودور داستایوسکی و ترجمه عبدالحسین شریفیان از انتشارات نگاه می باشد. این کتاب در 760 صفحه چاپ و به انتشار رسیده است.
این رمان زندگی روشنفکر ۱۹ ساله، آرکادی دولگوروکی، فرزند نامشروع زمینداری به نام ورسیلوف را روایت میکند. محور این رمان تضاد مکرر بین پدر و پسر است. بهویژه در «ایدئولوژی» که نشاندهندهی نبرد بین طرز تفکر مرسوم «قدیمی» در دههی ۱۸۴۰ و دیدگاه جدید نیهیلیستی جوانان دههی ۱۸۶۰ روسیه است. جوانان زمان آرکادی برخلاف فرهنگ غربی یا اروپایی، نظر بسیار منفی نسبت به فرهنگ روسیه داشتند.
موضوع اصلی دیگر رمان توسعه و استفادهی آرکادی از ایدهی ذهنی خود در زندگی است که عمدتاً نوعی شورش علیه جامعه و پدرش از طریق رد تحصیل در دانشگاه و کسب درآمد به منظور رسیدن به ثروت و استقلال است.
مادر آرکادی یک رعیت سابق و ورسیلوف یک مالک زمین است و درک رابطهی آنها درنهایت در مرکز تلاش آرکادی برای رسیدن به این پرسش ذهنی است که ورسیلوف کیست و با مادرش چه کرده است؟
این رمان زمانی نوشته و بهصورت سریالی منتشر شد که لئو تولستوی مشغول انتشار آنا کارنینا بود. رمان داستایفسکی دربارهی «خانوادهی تصادفی» در مقابل ایدهی تولستوی که خانوادهای آریستوکراتیک و ثروتمند را در مرکزیت خود قرار میدهد، قرار میگیرد.
در میان منتقدان، پیرامون این رمان دیدگاههای گوناگونی وجود داشت؛ رونالد هینگلی، نویسندهی روس و متخصص در آثار داستایفسکی، این رمان را رمان بدی میدانست، درحالیکه ریچارد پیوئار قاطعانه از آن دفاع میکرد.
بخشی از کتاب جوان خام:
نکته اصلی ایده من و در واقع نیروی آن این است که پول نخستین وسیله ای است که بی نواترین آدم ممکن است با آن به والاترین مکان برسد.ممکن است من آدمی هیچ و پوچ نباشم،ولی از روی آیینه دریابم که سیمایم بدنما و پیش پا افتاده است. اما اگر مقل روتشیلد ثروتمند بودم، چه کسی جرات می یافت از چهره ام ایراد بگیرد؟ و آیا هزاران زن حاضر نبودند که با آن زیبایی و فریبندگی شان به محضی که من سوت می زدم به سویم بال بگشایند؟ من حتم دارم که آنان با افتخار مرا خوش قیافه تلقی می کردند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.