درباره کتاب جلال الدین محمد رومی:
کتاب کتاب جلال الدین محمد رومی اثر بهمن شکوهی از انتشارات نگاه می باشد.
حکایتی شگفتانگیز، سفری از بلخ تا قونیه:
در دل تاریخ، در دورانی که تاریکی جهل و وحشیگری بر سرزمینها سایه افکنده بود، ستارهای در مشرق زمین درخشید. مولانا جلالالدین محمد بلخی، عارفی وارسته و شاعری بیبدیل، در شهر بلخ چشم به جهان گشود. گویی روح بلند او از ازل برای رسالت عظیمی برگزیده شده بود.
سلوک عاشقانه:
مولانا از همان کودکی، شور و اشتیاقی وصفناپذیر به حقیقت و عشق داشت. در جستجوی معرفت، راهی سفری پرفراز و نشیب شد. در این مسیر، با گوهر خاتون، یار جانودلش، آشنا شد و عشقی شورانگیز بین آنها شکوفا شد. گوهر خاتون نه تنها همسر و همدم مولانا، بلکه مشوق و همراه او در مسیر عرفان و معنویت بود.
فراق تا وصال:
اما تقدیر، هجرانی تلخ را رقم زد. گوهر خاتون، یار سفر کرده مولانا، دار فانی را وداع گفت و مولانا در سوگ او غرق در غم و اندوه شد. در این وانفسای تاریکی، شمس تبریزی، عارفی روشنضمیر، چون خورشیدی در زندگی مولانا طلوع کرد. دیدار این دو عارف، نقطه عطفی در زندگی مولانا بود. شمس، دریچهای نو از عشق و معرفت را به روی مولانا گشود و او را در مسیر تحولی شگرف رهنمون شد.
جوشش شعر:
در پرتو تعالیم شمس، عشق و عرفان در وجود مولانا به هم آمیختند و از اعماق وجودش، نغمههای آسمانی شعر و عرفان به گوش جان جهانیان رسید. گویی کلمات، چون الماسهای تراشخورده، در نظم و نثری بیبدیل، به رقصی موزون درآمده بودند. مثنوی معنوی، شاهکار بینظیر مولانا، در این دوران خلق شد و انقلابی در ادبیات فارسی پدید آورد.
بخشی از کتاب جلال الدین محمد رومی ( زندگی و روزگار یکی از شگفت آورترین عارفان جهان):
شمس الدین می گوید؛ من نمازم را آن طور که بخواهم می خوانم ، من حتی دعاهای قنوتم را به ترکی می گویم، خدا هم اعتراض نمی کند که چرا با او به زبان ترکی حرف می زنم. خدا فارس و عرب و ترک نیست. به هر زبانی با او سخن بگویی او می شنودو می فهمد و اعتراضی نمی کند ،خدا حتی مسلمان و یهودی و ترسا نیست.تجربه حضرت مصطفی عالی ترین تجربه عالم دین است اما هر انسانی حتی من هم تجربه دینی خود را دارم. تجربه من برایم عزیزتر از تکرار بی روح تجربه دیگران است حتی اگر آن تجربه، تجربه مصطفی باشد…
نگار حکمتی –
فوق العاده بود من دوبار خوندمش زندگی شگف انگیز مولانا و آشنایی با شمس تبریزی واقعا عالی بود .